کوه آمین به قلم زهرا باقری
پارت نهم
زمان ارسال : ۳۳۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
_دیدی گفتم مریض میشه؟! ولی من دست از سرش برنمیدارم!
_چیکار میخوای بکنی؟!
_راست میگه! همون چند شب پیشم نباید میرفتی، اگه میمرد میوفتاد گردن خودت!
_منم میخوام بکشمش! هیچکس نمیفهمه!
_میفهمن! مگه یادت رفت همه میدونن ما دشمنشیم؟
_هیس!
حین حرف زدن دیدم چرخیدن سمتم و سکوت کردن! رسماً داشتم سکته میکردم! شک نداشتم کسایی که انقدر راحت نقشه ی قتل میکشن همین حالا هم میان سر
Niloofar
00من حس میکنم اون جنا داشتن درمورد تابان حرف میزدن🤔